یک با یک برابر نیست ...
نوشته شده توسط : میثم

معلم پای تخته داد می زد

صورتش از خشم گلگون بود

و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود

ولی ‌آخر كلاسی ها

لواشك بین خود تقسیم می كردند

وان یكی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد

برای آنكه بی خود های و هو می كرد و با آن شور بی پایان

تساوی های جبری رانشان می داد

خطی خوانا به روی تخته ای كز ظلمتی تاریك

غمگین بود

تساوی را چنین بنوشت

یك با یك برابر هست

از میان جمع شاگردان یكی برخاست

همیشه یك نفر باید به پا خیزد

به آرامی سخن سر داد

تساوی اشتباهی فاحش و محض است

معلم

مات بر جا ماند

و او پرسید

گر یك فرد انسان واحد یك بود آیا باز

یك با یك برابر بود

سكوت مدهوشی بود و سئوالی سخت

معلم خشمگین فریاد زد

آری برابر بود

و او با پوزخندی گفت

اگر یك فرد انسان واحد یك بود

آن كه زور و زر به دامن داشت بالا بود

وانكه قلبی پاك و دستی فاقد زر داشت

پایین بود

اگر یك فرد انسان واحد یك بود

آن كه صورت نقره گون

چون قرص مه می داشت

بالا بود

وان سیه چرده كه می نالید

پایین بود

اگریك فرد انسان واحد یك بود

این تساوی زیر و رو می شد

حال می پرسم یك اگر با یك برابر بود

نان و مال مفت خواران

از كجا آماده می گردید

یا چه كس دیوار چین ها را بنا می كرد ؟

یك اگر با یك برابر بود

پس كه پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟

یا كه زیر ضربت شلاق له می گشت ؟

یك اگر با یك برابر بود

پس چه كس آزادگان را در قفس می كرد ؟

معلم ناله آسا گفت

بچه ها در جزوه های خویش بنویسید

یك با یك برابر نیست ...

 




:: موضوعات مرتبط: شعر , دل نوشته , ,
:: بازدید از این مطلب : 389
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : جمعه 5 فروردين 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/commenting/avatars/shahparak-745506.jpg
بهاره در تاریخ : 1390/1/29/1 - - گفته است :
ممنون بهم سر زدي وبت عاليه حرف نداره بازم بيا خوشحال ميشم


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: